جکسون پولاک به عنوان یکی از شاخص ترین هنرمندان اواخر قرن 20ام فعالیت های متنوعی را در دنیای هنر معاصر انجام داده است؛ او توانست وسوسههای اکسپرسیونیسم انتزاعی را به نهایت خود برساند و با رویکردی جدید در برابر گرایش های اروپایی، چهرهای بسیار آمریکایی از خود بروز دهد. در دهه 30 همانند سایر هنرمندان آمریکایی تحت تاثیر آثار نقاشان مکزیک،منجمله «دیگوریورا» قرار گرفت. بعد ها تحت نفوذ سورئالیست ها، آثار متعددی را ارایه کرد.
پولاک در سال 1947 ظفرمندانه به شیوه غایی خویش که امروزه بدان شیوه شناخته می شود، دست یافت؛ همان شیوه انتزاع آزاد و غیر شکلی مبتنی بر روش پاشیدن لکه های رنگ به روی بوم است. او در توضیح آثارش می گوید: «من پیوسته از ابزار معمول نقاشی مانند سه پایه، قلم مو و غیره فاصله می گیرم. نقاشی من هرگز بر روی سه پایه شکل نمی گیرد. ترجیحا بوم خود را بر روی زمین پهن می کنم، تا بتوانم تسلط بیشتری بر کار خود داشته باشم تا راحت تر بتوانم دور اثر بچرخم و از هر چهار طرف بر روی آن کار کنم. این حس برای من مفهوم در درون نقاشی بودن – به جای مقابل ان قرار گرفتن - را دارد.».